برچسب:, :: 13:22 :: نويسنده : A
دختر وپسرجوانی عاشق هم بودند یه روز صبح این دختروپسر در داخل شهرکی در شرق تهران با سرعت موتور سواری میکردند بعداز مدتی یه دفعه پسره از دختره پرسید منو چقدر دوست داری دختره با تعجب گفت خیلی زیاد قد یه دنیا بعدپسره گفت اگه منو اینقدر دوست داری دستاتو محکم بنداز دور کمرم. بعداز چنددقیقه دوباره از دختره پرسید واقعا منو چقدر دوست داری دختره گفت خیلی خیلی زیاد بیشتراز یه دنیا من عاشقتم مطمئن باش چرا اینو میپرسی؟پسره میگه اگه منو اینفدر دوست داری این کلاه رو از روسرم بردار وبذار رو سرخودت دختره با تعجب این کارو کرد فردا صبحش روزنامه ها نوشتند موتوری باسرنشین دونفر یه پسر ویه دختر براثر بریدن ترمز به جدول کنار خیابون برخورد کرده وبر اثر این سانحه پسر جوان کشته شده ودختر جوان به علت داشتن کلاه ایمنی از ناحیه ی بدن به شدت مجروح شده وبه بیمارستان انتقال یافت..........انگاری پسره از بریدن ترمز اطلاع داشت و خواست عشقش زنده بمونه..........................
گلم اینو فقط واسه خاطر تو گذاشتم امیدوارم خوشت بیاد. نظرات شما عزیزان:
|